» زندگی گذشته وجود دارد؟
یک تیم تحقیقاتی در آلمان تصمیم گرفتند که ثابت کنند زندگی گذشته وجود دارد. آنها تصمیم به آزمایش کردن این موضوع گرفتند ؛ یکی از داوطلبان این آزمایش مردی به نام آندریاس بوده است . به گفته وی اصلاً به زندگی گذشته اعتقاد نداشته و گفته اگر این آزمایش بتواند زندگی گذشته را ثابت کند ؛ مسیر زندگیش کاملاً عوض خواهد شد و به این زندگی فقط به چشم یک فرصت نگاه میکند.تیم تحقیقاتی شروع بر انجام آزمایشات روی آندریاس کردند؛ تحقیقات به این گونه بود که باید فرد را به حالت خلسه فرو می بردند. دراین حالت فرد زمان را از دست میدهد و روحش کاملاً از بدن جدا میشود ، درست مثل زمانی که میخواهیم تازه بخوابیم و وارد دنیای خواب بشویم؛ آندریاس در حالت خلسه شروع به جواب دادن با سوالات تیم کرد ؛
در چه سالی به دنیا آمدی؟ ۱۷۷۵ میلادی
در کدام مرحله زندگی می کنی؟ تپلیکا (جایی در جمهوری چک)
زمانی که آندریاس از حالت خلسه خارج می شود ، می گوید که بخشی از زندگی گذشته خودش را به یاد آورده است.میگوید در کاخی به دنیا آمده ولی به دلیل اینکه بچه ناخواسته بوده به یک کلیسا فرستاده میشود و در همانجا بزرگ میشود. گفت: که اسمش سباستین بوده است.
تیم تحقیقاتی تصمیم میگیرند که برای تحقیقات بیشتر به کشور چک بروند، زمانی که آنها وارد شهر تپلیکا میشوند به گفته آندریا احساس عجیب و ترسناکی تمام وجودش رافرا میگیرد.طبق گفته آندریاس پیش از تحقیق، او هیچ وقت به این کشور سفر این نداشت. هر لحظه که به کاخ نزدیک میشدند آندریاس احساس آشنایی بیشتری به آن مکان پیدا می کرد. هنگامی که به کاخ رسیدند از تاریخ شناسان آن منطقه خواستند که اطلاعاتی درباره کاخ بدهند، تاریخ شناسان گفتند در کاخ صدها خدمت کار و کارگر زندگی می کردند. هرکدام از خدمتکارها که از صاحبان کاخ به طور ناخواسته باردار می شدند، باید یا از کاخ خارج می شدند یا بچه خود را تحویل کلیسا می دادند و همچنین تاریخ شناسان از اهمیت و محبوبیت نام سباستین در آن زمان گفتند. تیم تحقیقاتی به همراه آندریاس به سمت کلیسایی که آندریاس در آن بزرگ شده بود( نام کلیسا در زمان خلسه شدن گفته شده بود)رفتند هنگامی که به آنجا رسیدند آندریاس به سمت یک مجسمه رفت و ادعا کرد که این مجسمه را در حالت خلسه دیده است و حتی نقاشی آن را هم کشیده بود و سپس به کلیسا که در پشت مجسمه واقع شده بود رفتند.
هنگام ورود به کلیسا آندریاس شروع به اشک ریختن کرد. آندریاس تمام مخفیگاه های کلیسا را بلد بود حتی مکان هایی که در زمان بچگی در آنجا بازی میکرد. آندریاس از زمان ورود به کلیسا تمام زندگی گذشته خود را به طور کامل به یاد آورد او تا ۱۲ سالگی در این کلیسا بزرگ شده بود و بعد از آن در کلیسای دیگر برای یادگیری دروس مذهبی منتقل می شود، سپس یک کشیش میشود و دوباره به همین کلیسا برمیگردد. آندریاس گفته من تا قبل از این رویداد به زندگی گذشته هیچ اعتقادی نداشتم ولی حالا کاملاً به این مسئله ایمان پیدا کردم این تجربه باعث شد تا من به زندگی به چشم یک فرصت نگاه کنم و می دانم که بعد از مرگم دوباره یک زندگی دیگر نصیب من خواهد شد.